نامه ی سرگشاده یک شهروند مازنی است برای سازندگان سریال پایتخت و دادخواست کمکی است از جناب رئیس جمهور
چه زیباست نشاندن لبخند برلب کسی و چه زیباست برآوردن آرزوی دلی اما به چه قیمتی !! من ازدیار ایرانم نامم . فرهنگم . زبانم وملیتم ایرانی است.  من ازدیارشیرزنان وغیور مردانم زادگاهم مهم نیست . قومیتم مهم نیست . زبانم مهم نیست فقط به یک چیزمی اندیشم .... من ایرانیم ایرانی .
برای خنداندن مردمت قومی را نرنجان مهم نیست این قوم فارس است یا بلوچ . ترک است یا کرد . لراست یا مازنی . گیلک است یا جنوبی مهم این است که ایرانی است مهم این است که هم کیش هست وهم آئین مهم این است که که برای دفاع ازشرف و حیثیت و آبروی توی ایرانی دست به هر کاری زده مهم این است که خون من . خون تو و خون ما یکی است مهم ما شدن است من و تو معنا ندارد.
 چرا برای خنداندن ملتی فرهنگ قومی را به سخره می گیرید؟ میگویند باید با هم بخندیم اما به هم نخندیم . دشمن برای برانداختن هرقوم یک اصطلاح دارد تفرقه و اینک تفرقه را با ایجاد قومیت های مختلف و دست انداختن فرهنگ هایشان و آداب و رسومشان چه به صورت فکاهی و پیامک و کلیپ و چه به صورت فیلم و سریال به دست آورده و تو تنها دستاری هستی برای ایجاد این انگیزه و چگونه نفهمیدی دست درازی به هرفرهنگی دودش را راهی چشمان خودتان خواهد کرد.
جناب کارگردان جناب نویسنده ریاست محترم صدا و سیما با شماها هستم با شما دست اندرکاران بخش تولید با شما دست اندرکاران رسانه ها شما که با ساخت هر برنامه فرهنگی را رواج میدهید شما ها که رسالت سنگین آموزشی را به عهده دارید شماها باید بهتر از هر کسی بدانید که خنداندن هنری است سخت چرا که باید بی شیله و پیله و بدون غرض باشد تا ملتی را دلشاد و قومی را راضی نگه داشت.
حماقت و ساده زیستی دو گزینه ی کاملا جداست. شما برچسب حماقت را بر پیشانی قومی نشاندید که همواره برجسته ترین افراد را از دامان البرز و دشت مازندران و دریای نیلگون روانه مجامع بین المللی کرده است.
 مازندران قلب تپنده ی کشتی جهان است . شما کشتی مازندران و جامعه ی ورزش مازندران را به سخره گرفته اید . آیا به عواقب آن اندیشیده اید ؟ یک مازنی برای کسب مدال های جهانی از جان خود مایه می گذارد از زندگی خود می گذرد هستی و نیستی خود را بر طبق اخلاص می نهد تا پرچم کشورش در جهان به احتزاز درآید و تو این گونه او را اسیر فن فیتیله پیچی می کنی که خود او صاحب فن است.
خنداندن به چه قیمتی ؟ به قیمت از دست دادن کشتی گیران مازنی وفراراسطوره های ورزشی ؟ فرار مغزهای ایرانی و مازنی بس نیست؟ به فکر فراری دادن ورزشکاران هم هستید ؟نمی دانم امیدوارم قصدوغرضی ازساخت این سریال نداشته باشید و هدفتان فقط خنداندن باشد شاید جرمتان کمی سبک ترشود اما کمی هم به وجدان خود رجوع کنید شما هنر ساخت طنز را ندارید زیرا که طنزهنرخندادن مردمی است بدون ناراحت کردن عده ای حتی اندک و شما ازاین مقوله مستثنی هستید.  کمی به طنزپردازان بزرگ دنیا نگاهی بیاندازید به چارلی چاپلین . لورل و هاردی . مستر بین و دهها شخصیت طنزپرداز بزرگ دنیا به جای تمسخر دیگران از خود مایه گذاشتند.
 جناب آقای نویسنده و جناب کارگردان اگرخیلی راست می گوئید و اهل طنزپردازی هستید و می خواهید عده ای را بخندانید و دلشاد کنید لطفا ازخودتان مایه بگذارید و شکلک دربیاورید قول می دهیم ما مردم مازندران به دلقک بازی هایتان بخندیم .حق ندارید برای خنداندن عده ای. عده ای دیگر را بگریانید مطمئن باشید این کارتان بی جواب نخواهد ماند. رفتارهای زشت و پرخاشگرانه و توهین و حسادت و بی احترامی های مکررفامیل به هم دیوانگی واحمقی بزرگ فامیل (پدربزرگ) وحرف وحدیث هایش .توهین به جامعه ورزشی . فرماندار و مسئولین ورزشی وغیر ورزشی که بدون تحقیق و بررسی جایزه ای را برای قهرمان باخته ای درنظر می گیرند.
ضربه فنی و فتیله پیچ شدن کشتی گیر مازنی در مقابل استانی که حتی یک کشتی گیر ندارد با توجه به این که مازندران قلب تپنده کشتی جهان است و پهلوانان و قهرمانان بزرگ و نامی را در خود جای داده توهین به افرا کم سواد و قشرروستائی که مکمل غذائی حیوانی را به جای مکمل غذائی انسانی به اشتباه و به کرات مصرف می کنند.
رواج فرهنگ زمین فروشی و تخریب جنگل و زمین های کشاورزی در قبال خرید وسایل نقلیه .اهانت به آداب و رسوم و سنن قومی و قبیله ای و فرهنگ غنی مازنی . از پیامدهای سریال پوچ و بی محتوای پایتخت یک تا 3 بوده که برای خنداندن مردم حاضر شده دست به هرکاری بزند.
 ذکر این نکته ضروری است زمانی که رضا عطاران یکی ازهنرمندان طنز پرداز که از خودش برای دیگران مایه می گذارد زمانی اعلام کرد که من برای خنداندن مردم حاضرم شلوارم را هم دربیاورم.(البته این فقط قسمتی از سخنانش بود که با شیطنت سانسورشده بود و اصل ماجرا به این معنی بود که حاضرم با زیرشلواری خودم مردم را به خندانم )بزرگان هنر جناب آقای جمشید مشایخی یکی ازاسطوره های هنر ایرانی این حرف او را زشت و توهین به جامعه ی هنری و او را بی ادب خواند .
چگونه است که توهین به مردم مازندران که همواره بزرگترین و موفق ترین اساتید . پزشکان . ورزشکاران . نخبه گان . رتبه های تک رقمی کنکور و کارآفرینان را در خود جای داده کک کسی نمی گزد و این بی حرمتی را استیضاء نمی کند.
من همانند برخی از خوانندگان که اعلام می دارند "اگر جرات دارید یک ترک و یا لر و کرد را مسخره کنید ببینید چگونه دمار از روزگارتان درمی آورند " اعلام می کنم نباید هیچ قومی از اقوام ایرانی را به تمسخر گرفت و بر آنها خندید زیرا معتقدم هم زبونی ها اگر شیرین تره . همدلی از هم زبونی بهتره
جناب رئیس جمهور این نامه سرگشاده ی من است . زنی از دیار سرسبز مازندران از دیار مهمان نوازان و ساده دلان . آری ساده دلان زیرا ساده دلی روح لطیف می خواهد . دلی پاک می خواهد . تقیسم کردن لقمه نان سر سفره با غیر هم زبان همدلی می خواهد . مناعت طبع و بلندی اندیشه می خواهد . زیبائی های دل مازندرانی ها را با حماقت و ساده لوحی اشتباه نگیریم.
خلاصه کلام این که : طنزی بسازید که با هم بخندیم اما به هم نخنیدم